سایت تخصصی حسابداران خبره ایران

ارائه مطالب تخصصی حسابداری و حسابرسی و قوانین

سایت تخصصی حسابداران خبره ایران

ارائه مطالب تخصصی حسابداری و حسابرسی و قوانین

نکات مدیریتی

نکات مدیریتی


به کارمندان ساعی و متعهد بگویید که چقدر برای سازمان مفید هستند و شما به آنها علاقه و اعتماد دارید.مطمئن شوید کسی را که به کار می گمارید تنبل نیست! زیرا افراد تنبل فشار کاری دیگران را بیشتر می کنند.وقتی عصبانی هستید درباره ی دیگران تصمیم گیری نکنید.

همیشه وقت شناس باشید. برای حضور به موقع می توانید از ترفند قدیمی 5 دقیقه جلو کشیدن ساعت استفاده کنید.هرگز امید ارتقا را از دیگران نگیرید زیرا به طور یقین انگیزه آنها برای تلاش از بین می رود
هیچگاه اجازه ندهید کسی حالت افسرده و نا امیدی شما را ببیند

به شایعات بی اساس بی توجه باشید و در مورد زیر دستان از روی دهن بینی قضاوت نکنید.خشکی جلسات طولانی را با شوخ طبعی قابل تحمل کنید.از سرزنش کردن دیگران در جمع خود داری کنید.

برای همه سطوح سازمان حتی خدمه و نامه رسان ها احترام قائل شوید
هنگام امضا کردن نامه ها و مکتوبات آنها را به دقت مطالعه کنید و از امضا کردن آنها زمانی که حوصله و تمرکز ندارید پرهیز کنید.خوش ژست و خوش بیان باشید و در جمع با انرژی و اشتیاق وارد شوید.

با قدردانی به موقع از کارمندان، انرژی کاری آنان را افزایش دهید و حُسن خلاقیت را در آنان تقویت کنید.موقع حرف زدن با اعتماد به نفس به چشمان افراد نگاه کنید و همیشه متبسم باشید
هرگز برای پیشبرد اهداف کاری خود، دیگران را با وعده های بی اساس فریب ندهید.

سعی کنید اسامی کارمندان را به خاطر بسپارید و در حین صحبت کردن با آنان، نامشان را به زبان بیاورید.

همواره به خاطر داشته باشید به کار بردن الفاظ مؤدبانه از اقتدار شما نمی کاهد.اشتباهات زیردستان را بیش از حد لازم به آنها گوشزد نکنید. امین و رازدار افراد باشید

__________________

دشمن ÷یدا کردی بدان که دررسیدن به هدفت موفق بوده ای
اگرروزی تهدیدت کردن بدان درمقابلت ناتوانند
اگرروزی خیانت دیدی بدان قیمتت بالاست
اگرروزی ترکت کردن بدان که:
" باتوبودن لیاقت میخواهد که ندارند"

روی اشتباهات خود پافشاری نکنید و بی تعصب خطاهای خود را بپذیرید.


-
با عبارات کنایه آمیز و نیش دار به دیگران درس عبرت ندهید.با آرامش و خونسردی به حرف های دیگران گوش کنید و برای صرفه جویی در زمان مرتباً حرف آنان را قطع نکنید.

روش محاسبات مالی را تا حدی یاد بگیرید تا قادر به تجزیه و تحلیل گزارشات مالی سازمان باشید
در جلسات دائماً به ساعت خود نگاه نکنید.به نحوه پوشش و ظاهر خود توجه کنید.

همه ما در زندگی کاری خویش 4 همسر داریم...


روزی ، روزگاری پادشاهی 4 همسر داشت . او عاشق و شیفته همسر چهارمش بود . با دقت و ظرافت خاصی با او رفتار میکرد و او را با جامه های گران قیمت و فاخر میآراست و به او از بهترینها هدیه میکرد. همسر سومش را نیز بسیار دوست میداشت و به خاطر داشتنش به پادشاه همسایه فخر فروشی میکرد. اما همیشه میترسید که مبادا او را ترک کند و نزد دیگری رود. همسر دومش زنی قابل اعتماد، مهربان، صبور و محتاط بود. هر گاه که این پادشاه با مشکلی مواجه میشد، فقط به او اعتماد میکرد و او نیز همسرش را در این مورد کمک میکرد. همسر اول پادشاه، شریکی وفادار و صادق بود که سهم بزرگی در حفظ و نگهداری ثروت و حکومت همسرش داشت. او پادشاه را از صمیم قلب دوست میداشت، اما پادشاه به ندرت متوجه این موضوع میشد .
روزی پادشاه احساس بیماری کرد و خیلی زود دریافت که فرصت زیادی ندارد. او به زندگی پر تجملش می اندیشید و در عجب بود و با خود میگفت "من 4 همسر دارم ، اما الان که در حال مرگ هستم ، تنها مانده ام."
بنابراین به همسر چهارمش رجوع کرد و به او گفت" من از همه بیشتر عاشق تو بوده ام. تو را صاحب لباسهای فاخر کرده ام و بیشترین توجه من نسبت به تو بوده است. اکنون من در حال مرگ هستم، آیا با من همراه میشوی؟" او جواب داد "به هیچ وجه!" و در حالی که چیز دیگری میگفت از کنار او گذشت. جوابش همچون کاردی در قلب پادشاه فرو رفت. پادشاه غمگین، از همسر سوم سئوال کرد و به او گفت "در تمام طول زندگی به تو عشق ورزیده ام، اما حالا در حال مرگ هستم. آیا تو با من همراه میشوی؟" او جواب داد "نه، زندگی خیلی خوب است و من بعد از مرگ تو دوباره ازدواج خواهم کرد." قلب پادشاه فرو ریخت و بدنش سرد شد. بعد به سوی همسر دومش رفت و گفت "من همیشه برای کمک نزد تو می آمدم و تو همیشه کنارم بودی. اکنون در حال مرگ هستم. آیا تو همراه من میآیی؟ او گفت "متأسفم ، در این مورد نمیتوانم کمکی به تو بکنم، حداکثر کاری که بتوانم انجام دهم این است که تا سر مزار همراهت بیایم". جواب او همچون گلوله ای از آتش پادشاه را ویران کرد. ناگهان صدایی او را خواند، "من با تو خواهم آمد، همراهت هستم، فرقی نمیکند به کجا روی، با تو میآیم." پادشاه نگاهی انداخت، همسر اولش بود ! او به علت عدم توجه پادشاه و سوء تغذیه، بسیار نحیف شده بود. پادشاه با اندوهی فراوان گفت: ای کاش زمانی که فرصت بود به تو بیشتر توجه میکردم .

در حقیقت، همه ما در زندگی کاری خویش 4 همسر داریم.
همسر چهارم ما سازمان ما است. بدون توجه به اینکه تا چه حد برایش زمان و امکانات صرف کرده ایم و به او پرداخته ایم، هنگام ترک سازمان و یا محل خدمت، ما را تنها میگذارد.
همسر سوم ما، موقعیت ما است که بعد از ما به دیگران انتقال می یابد.
همسر دوم ما، همکاران هستند. فرقی نمیکند چقدر با هم بوده ایم، بیشترین کاری که میتوانند انجام دهند این است که ما را تا محل بعدی همراهی کنند.
همسر اول ما عملکرد ما است . اغلب به دنبال ثروت ، قدرت و خوشی از آن غفلت مینماییم. در صورتیکه تنها کسی است که همه جا همراهمان است .
__________________ 
 
 
مدیریت بر قلب ها
واداشتن انسان‌ها به درست کار کردن اندیشه بسیار مهمی در مدیریت است.

تنها تشویق‌های بجا مؤثر هستند اگر همواره بگوییم از همه کارهایتان سپاسگزارم، موضوع بی‌معنی می‌شود.

آنان که از خود احساس خوبی دارند نتیجه خوبی هم ببار می‌آورند.

فعالیت‌هایی برای انسان انگیزه آفرین است که بازخوردی از نتیجه‌های دلخواه به وی برساند.

مدیران باید بدانند که کار خوب حالت سفر را دارد نه مقصد.

مدیر بهتر است مورد احترام باشد تا همه پسند.

کارکنان را دست بالا بگیرید تا آنان هم خود را شایسته‌تر بدانند.

بزرگ بیندیشید! بزرگ عمل کنید! بزرگ باشید!

زندگی از آن شماست خودتان باید طرح آن را بریزید، همانگونه که می‌خواهید!

رهبری فرمان بر مردم نیست، کار با مردم است.

انسان‌ها خود خوبند، رفتارشان است که گاهی دردسر آفرین می‌شود.

زندانی کردن اندیشه‌های خوب درذهن همتای گوشه‌نشینی است.

همواره می‌توان درباره خود دو احساس را برگزید، خوشبختی و شوربختی چرا کسی باید دومی را انتخاب کند؟

نمی‌توان خلاف وجدان کار کردن و احساس بد نداشت.

آنگاه که از یادگیری بازماندید به رشدخود پایان داده‌اید. سه چیز را گریز نیست، مرگ، مالیات و دگرگونی.

کارهای بی‌ارزش را خوب انجام دادن چه سود؟!

به جای سخت‌کوشی، هوشمندانه‌تر کار کنید.  
 
 از در بسته نترسید
با نیروی اراده می‌توان به همه چیز دست یافت، اما این اراده محرک و تازیانه می‌خواهد و اگر آن را به کار نیندازیم، بزودی زنگ می‌زند. گشودن درهای باز و وارد شدن به آن کار چندان مهم و افتخارآمیزی نیست. کسانی که با ابتکار و خلاقیت درهای بسته را باز می‌کنند، مذاکرات و مباحثات به بن‌بست کشیده را به جریان می‌اندازند و سدهای ارتباطی بین افراد را می‌شکنند، به یقین از تمام هوش و استعداد خویش بهره می‌گیرند. این موضوع را بخاطر داشته باشید که هیچکس گام اول را بر نمی‌دارد و شما را به مذاکره دعوت نمی‌کند، مگر آنکه شرایطش را فراهم کرده باشید. درهای موفقیت به آسانی به روی شما گشوده نمی‌شود، مگر آنکه مشتهای آهنین شما بارها به آن خورده باشد. در دنیای آشوبزده‌ای که رقابت بر زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما سایه افکنده و همه‌ جا با زد و بندهای واسطه‌گران مواجهیم، باید برای رسیدن به مقصود خود گامهای پولادین و استوار برداریم و با اراده‌ای خلل‌ناپذیر، روحیه‌ای مصمم و نیز با جدیت و سرسختی در صدد رفع گرفتاری‌ها و مشکلات خویش برآییم. چهره مصمم، شاد و صمیمی بزرگترین حربه در باز کردن درهای بسته است و اگر اینگونه با دیگران برخورد کنیم، تأثیری مطلوب بر آنها خواهیم گذاشت. هرگز با روحیه خراب، افسرده و ناشاد به سراغ کسی نروید که نه تنها هیچ دری به روی شما باز نمی‌شود، بلکه روند مذاکرات معمولی و ساده را نیز به بن‌بست می‌کشانید.  
 قبل از هر اقدامی، نشتی و سوراخ قایقتان را تعمیر کنید
مشکلات جزء لاینفک و جدایی ناپذیر هر شغل محسوب می‌شوند. در واقع این خبر چندان هم تازگی ندارد. ولی نکته حایز اهمیت، طرز برخورد شما با این مشکلات است. اینکه تصمیم بگیرید به هر نحو ممکن با این مشکلات بجنگید یا تسلیم محض آنها شوید و یا فقط از دست روزگار کج‌مدار بنالید. وجود مشکلات کاملاً طبیعی است. شما در هنگام کار با انواع و اقسام مشکلات روبرو خواهید شد. سعی کنید طوری رفتار کنید که همه شما را به عنوان حلال مشکلات بشناسند و عضو ارزشمندی در گروه محسوب شوید. برای این منظور می‌توانید از راهکارهای زیر بهره بگیرید.

- تأیید وجود رخنه و سوراخ در قایق. هاروی مک‌کی معتقد است: انکار و امتناع از پذیرش وجود مشکل، نهایت حماقت و سبک مغزی است، شما در درجه‌ی اول تا وجود مشکل را تأیید نکنید، نمی‌توانید اقدامی برای رفع آن انجام بدهید.

- ابعاد سوراخ را واقع‌بینانه بنگرید. ابعاد مشکلات را بزرگ نکنید. واکنش بیش از حد یا مصیبت نمایی از هر مشکل باعث می‌شود نیرو و توان شما بجای حل مشکل، صرف بزرگنمایی شود. درمورد نیرو، نظارت و کنترلی که صرف هر مشکل می‌کنید، با دقت وارد عمل شوید.

- منتظر غریق نجات نمانید. مسئولیت حل مشکلات را خودتان به عهده بگیرید تا بتوانید بحران را پشت سر بگذارید. اگر بخواهید منتظر رسیدن غریق نجات بمانید تا شما را نجات دهد، شاید پیش از رسیدن هر نیروی کمکی غرق شوید.

- چیزی را پیدا کنید که با آن سوراخ را پر کنید. یأس و ناامیدی، هنگامی تشدید پیدا می‌کند که شما دایم مشکل خود را حلاجی کنید بی آنکه تشخیص خاصی در مورد آن صورت گرفته باشد و یا تحت درمان قرار بگیرد.

- ارزش‌ این سوراخ‌ها را درک کنید. در مواجهه با هر مشکل، آگاهانه ارزش آن را درک کنید. مشکلات منشأ یادگیری، بینش نو و فرصت‌های جدید محسوب می‌شوند. مشکلات باعث می‌شوند قدرت تفکر و تعقل ما تقویت شود، استعدادهایمان بارور شود و از جنبه‌ی کارآیی و تفکر، پیشرفت شایان توجهی داشته باشیم 
 
شیر افریقایی هر شب که می خوابد می داند که فردا باید از کندترین غزال افریقایی کمی تندتر بدود تا از گرسنگی نمیرد.

و غزال آفریقایی هر شب که می‌خوابد می‌داند که فردا باید از تندترین شیر آفریقایی کمی تندتر بدود تا کشته نشود .

مهم نیست که تو شیر هستی یا غزال مهم این است که فردا را از امروز تندتر بدوی
 
 
 
 سوال کردن را یاد بگیرید
شاید از پاسخ‌ها خوشتان نیاید، اما دست کم باید آنها را بدانید. پرسش‌ها به روشن شدن موقعیت کمک می‌کنند. پرسش‌ها دست مردم را در حنا می‌گذارند و آنها را وادار به فکر کردن می‌کنند و فکر کردن همواره برای هر کس و درباره هر چیز خوب است. پرسش‌ها به مردم کمک می‌کنند که اندیشه خود را روشن سازند. پرسش ها به پاسخ نیاز دارند که خود مستلزم فکر کردن درباره موقعیت تا نهایت منطقی آن است. هر چه بهتر باورها، اعمال، آرزوها و خواست‌های دیگران را بفهمید، این احتمال بیشتر می شود که واکنش درست نشان دهید، در صورت لزوم فکر خود را تغییر دهید تا بطور کلی موفق شوید. پرسیدن به شما نوعی فضای تنفس و وقت فکر کردن می‌دهد. بجای از کوره در رفتن، به این دلیل که فکر می‌کنید موقعیت را می‌شناسید، بهتر است چند سوال بپرسید و حقیقت را دریابید. در این صورت برای دادن پاسخ منطقی، آرام و درست مجهزتر خواهید بود. مدام از خود سوال کنید. بپرسید که چرا فکر می‌کنید بر حق‌اید یا اشتباه می‌کنید. از خود بپرسید چرا کارهای معینی را انجام می‌دهید، چیزهای دیگری را می‌خواهید و مسیر عملی مشخصی را دنبال می‌کنید. از خود با قاطعیت و جدی بپرسید، چون شاید کس دیگری اینکار را نکند. همه ما به این کار نیاز داریم. پرسید ما را از چنگ توسل به این فرض که می‌دانیم بهترین چیز برای ما چیست نجات می‌دهد. و البته زمانی فرا می‌رسد که باید پرسیدن را متوقف کرد، از دیگران و خودمان. شما باید بدانید چه هنگام توقف کنید. یاد گرفتن همه اینها زمان می‌برد و همه ما در طی مسیر دچار اشتباه می‌شویم. سوالی نیست؟  
 
 
 برای خود تصویری از موفقیت ترسیم کنید

شاید هیچ تصویری از موفقیت وجود نداشته باشد که مناسب حال همه‌ی مردم باشد. در نهایت این بستگی به شما دارد که چگونه تصمیم بگیرید و معنای آن را برای خود توجیه کنید. خود را درگیر تعابیر و تفاسیر جامعه، همکاران، دوستان یا حتی بقیه افراد خانواده‌ی خود نکنید. زحمت، تقلا و تلاش برای سازگاری با انتظارات دیگران، کار را از آنچه که هست خراب‌تر می‌کند و خشم شما را برمی‌انگیزد. موفقیت امری است کاملاً شخصی و تصمیم‌گیری در مورد آن مانند منزلی است که شما انتخاب می‌کنید و بعد در پی وسیله یا مسیری هستید که به آن برسید. برای احراز موفقیت شخصی در هر زمینه‌ای حداقل سه قانون اصلی باید مدنظر قرار گیرد:

- در هر زمینه که مشغول فعالیت هستید روحیه‌ی ایثار و از خودگذشتگی بالایی نشان دهید و از وجود خود مایه بگذارید.

- هنگام کار، تفکر یا اداره‌ی هر آنچه که به آن مشغول هستید، فقط روی همان نکته متمرکز شوید و افکار دیگر را از ذهن خود دور کنید.

- بدون هیچ ملاحظه‌ کاری و دلسوزی از خودانتقاد کنید، حتی بهتر و بیشتر از دیگران.

نظریه‌ی موفقیت را همچون کلاف سردرگم، پیچیده نکنید. نخست تصویری روشن از مفهوم موفقیت برای خود ترسیم کنید و سپس بکوشید که هر روز این تصویر را به واقعیت نزدیک‌تر کنید.
__________________

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد